خادم هارونالرّشید غذایی را پیش بهلول برد و گذاشت و گفت: «این غذا ویژهی خلیفه است که برای تو فرستاده است!»
بهلول آن را جلو سگی که در آن خرابه بود، گذاشت. خادم فریاد زد: «چرا غذای خلیفه را پیش سگ گذاشتی؟» بهلول گفت: «فریاد نزن؛ که اگر سگ بشنود که این از خلیفه است، او هم نمیخورَد!»
نویسندگان وبلاگ : مصطفی یوسفی[0] علی رستمی[17] احمد مصطفوی[0] این جا محفل اعضایی از هیأت و کانون پیام آوران عاشورا است که هر شب با هم درباره ی مسائل معرفتی، محبتی و عملی مذهب تشیع، جلسه دارند و جلسات عمومی شان در صبح ها و شام های جمعه برگزار می شود و شما هم می توانید در آن ها شرکت کنید. برای دریافت نشانی جلسات می توانید در بخش «دیدگاه های شما»، درخواست نشانی کنید. |