روزی بهلول را دیدند که وارد قبرستانی شد و بر سر هر قبری که می رسید، پایی به آن میزد و میگفت: «ای دروغ گو! دیدی مشتت باز شد! می خواستی مرا گول بزنی؟! خیال میکردی که من گول تو را خواهم خورد؟!» به او گفتند که به صاحبان این قبر چه میگویی؟ گفت: «اینها به من میگفتند: "ما خانه و باغ و مِلک زیاد داریم." به آن ها می گویم که ای دروغ گویان! اگر شما مالک این همه چیز بودید؛ پس چرا همراه خود یکی از آنها را نبردید؟!»
نویسندگان وبلاگ : مصطفی یوسفی[0] علی رستمی[17] احمد مصطفوی[0] این جا محفل اعضایی از هیأت و کانون پیام آوران عاشورا است که هر شب با هم درباره ی مسائل معرفتی، محبتی و عملی مذهب تشیع، جلسه دارند و جلسات عمومی شان در صبح ها و شام های جمعه برگزار می شود و شما هم می توانید در آن ها شرکت کنید. برای دریافت نشانی جلسات می توانید در بخش «دیدگاه های شما»، درخواست نشانی کنید. |